loading...
دانلود ماهنامه موبایل | ایبوک لایک
نویسندگی در ایبوک لایک

شما دوستان عزیز به راحتی میتوانید در ایبوک لایک نویسندگی کنید و مطالب خودتون رو روی سایت قرار دهید.

فقط کافیست در سایت ثبت نام کنید و مطالب خود را ارسال کنید.

آخرین ارسال های انجمن
مهدی راد بازدید : 2076 شنبه 17 اسفند 1392 نظرات (0)

دانلود" target="_blank">دانلود رمان خانه شیاطین

.: خواندن این رمان برای افراد زیر ۱۶ سال توصیه نمیشود :.

| جاوا ، اندروید و آیفون |

 

توضیحات رمان خانه شیاطین :

شب بر پهنه آسمان و زمین سایه افکنده بود . همه جا را تاریکی و ظلمت پوشانده بود و تنها گه گاه تک ستاره ریزی به زحمت از پس ابرهای تیره سرک می کشید و چشمکی می زد . درختان باغ گاه شاخه هایشان را به دست نسیم نسبتا تندی که بی سرو صدا از میان برگ ها رد می شد می سپردند تا با سایه های بزرگ و وهم انگیزشان وحشت فضا را مضاعف کنند .

در آن عمارت بزرگ و ییلاقی ، پیرزن چروکیده و رنجوری در تختخواب بزرگی افتاده بود و انتظار مرگ را می کشید و ناله هایش تنها صدایی بود که هرازگاهی سکوت ظلمانی شب را می شکست .

 

برای دیدن ادامه توضیحات و دانلود به ادامه مطلب مراجعه نمایید. . . .

دانلود رمان خانه شیاطین

.: خواندن این رمان برای افراد زیر ۱۶ سال توصیه نمیشود :.

| جاوا ، اندروید و آیفون |

 

توضیحات رمان خانه شیاطین :

شب بر پهنه آسمان و زمین سایه افکنده بود . همه جا را تاریکی و ظلمت پوشانده بود و تنها گه گاه تک ستاره ریزی به زحمت از پس ابرهای تیره سرک می کشید و چشمکی می زد . درختان باغ گاه شاخه هایشان را به دست نسیم نسبتا تندی که بی سرو صدا از میان برگ ها رد می شد می سپردند تا با سایه های بزرگ و وهم انگیزشان وحشت فضا را مضاعف کنند .

در آن عمارت بزرگ و ییلاقی ، پیرزن چروکیده و رنجوری در تختخواب بزرگی افتاده بود و انتظار مرگ را می کشید و ناله هایش تنها صدایی بود که هرازگاهی سکوت ظلمانی شب را می شکست .

دور تا دور تخت او را کسانی احاطه کرده بودند که همانند پیرزن عمری را در بندگی و خدمت به سرور مشترکشان سپری کرده بودند .

ارواح خبیثه به آرامی در اتاق به این سو و آن سو می رفتند . گروه جنیان چشم به پیرزن دوخته و منتظر بودند که ببینند چه موقع دنیا را وداع می گوید .

یکی از حاضرین ، که از شیاطین بلند پایه بود و ” ساسنا ” نام داشت ، شروع به صحبت کرد : ” تو بنده ی خوبی برای سرورمان بودی . تو تمام عمرت را وقف او کردی و … ”

پیرزن چشم های نیمه بسته اش را باز کرد و نگاهی به اطرافش انداخت . دور و بر تختش را جمعیت زیادی احاطه کرده بود ، اما حتی یک انسان هم بین آنها دیده نمی شد . سال ها بود که پیرزن از مردم بریده بود و تنها با اجنه و شیاطین ارتباط داشت . اما در این لحظات آخر ، چقدر دلش می خواست یک انسان _ هر کس بود _ بر بالینش حاضر می شد و دلداریش می داد .

 

 


   عنوان کتاب عنوان کتاب : رمان خانه شیاطین
   نويسنده / مترجم نويسنده / مترجم : آرزو مهبودی / سعید علی مردانی
   زبان زبان : فارسی
   منبع / ناشر منبع / ناشر : ارسال شده توسط سعید علی مردانی
   رمز فایل زیپ رمز فایل زیپ : رمز ندارد
   توضیح با تشکر از سعید علی مردانی عزیز بابت ارسال رمان

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
به کتابخانه مجازی ایبوک لایک خوش آمدید. این کتابخانه به منظور ترویج هرچه بیشتر کتاب های الکترونیکی موبایل طراحی شده و امیدوارم که از محتوای این سایت رضایت کامل داشته باشید. به منظور بهتر و کامل تر شدن سایت لطفا نظرات و پیشنهاد های خود را برای ما ارسال کنید. موفق باشید...
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    آمار سایت
  • کل مطالب : 119
  • کل نظرات : 73
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 188
  • آی پی امروز : 74
  • آی پی دیروز : 56
  • بازدید امروز : 287
  • باردید دیروز : 65
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,290
  • بازدید ماه : 5,762
  • بازدید سال : 38,937
  • بازدید کلی : 227,064