صفحه اصلی / مطالب ارسالی دوستان / آری آری زندگی زیباست
آری آری زندگی زیباست تعداد بازدید : 287
|
|||
moslem
|
آری آری زندگی زیباست قصه مي گويد براي بچه هاي خود عمونوروز.گفته بودم زندگي زيباست گفته و ناگفته اي بس نكته هاكاينجاست آسمان باز آفتاب زر باغهاي گل دشت هاي بي در و پيكر سر برون آوردن گل از درون برف تاب نرم رقص ماهي در بلور آب بوي خاك عطر باران خورده در كهسار خواب گندمزارها در چشمه مهتاب آمدن رفتن دويدن عشق ورزيدن غم انسان نشستن پا به پاي شادماني هاي مردم پاي كوبيدن كار كردن كار كردن آرميدن چشم انداز بيابانهاي خشك و تشنه را ديدن جرعه هايي از سبوي تازه آب پاك نوشيدن گوسفندان را سحرگاهان به سوي كوه راندن همنفس با بلبلان كوهي آواره خواندن در تله افتاده آهوبچگان را شير دادن نيمروز خستگي را در پناه دره ماندن گاه گاهي زير سقف اين سفالين بامهاي مه گرفته قصه هاي در هم غم را ز نم نم هاي باران شنيدن بي تكان گهواره رنگين كمان را در كنار بان ددين يا شب برفي پيش آتش ها نشستن دل به روياهاي دامنگير و گرم شعله بستن آري آري زندگي زيباست زندگي آتشگهي ديرنده پا برجاست گر بيفروزيش رقص شعله اش در هر كران پيداست ورنه خاموش است و خاموشي گناه ماست پير مرد آرام و با لبخند كنده اي در كوره افسرده جان افكند چشم هايش در سياهي هاي كومه جست و جو مي كرد زير لب آهسته با خود گفتگو مي كرد زندگي را شعله بايد برفروزنده شعله ها را هيمه سوزنده جنگلي هستي تو اي انسان جنگل اي روييده آزاده بي دريغ افكنده روي كوهها دامن آشيان ها بر سر انگشتان تو جاويد چشمهها در سايبان هاي تو جوشنده آفتاب و باد و باران بر سرت افشان جان تو خدمتگر آتش سر بلند و سبز باش اي جنگل انسان زندگاني شعله مي خواهد صدا سر داد عمو نوروز شعله ها را هيمه بايد روشني افروز....نوشته شده توسط:محسن سپهری |
||
شنبه 15 فروردین 1394 - 17:44 |
|
تشکر شده: | 1 کاربر از moslem به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: gonah - |
gonah
|
پاسخ 1 : آری آری زندگی زیباست بسیار زیباست.... نقل قول از moslem
قصه مي گويد براي بچه هاي خود عمونوروز.گفته بودم زندگي زيباست گفته و ناگفته اي بس نكته هاكاينجاست آسمان باز آفتاب زر باغهاي گل دشت هاي بي در و پيكر سر برون آوردن گل از درون برف تاب نرم رقص ماهي در بلور آب بوي خاك عطر باران خورده در كهسار خواب گندمزارها در چشمه مهتاب آمدن رفتن دويدن عشق ورزيدن غم انسان نشستن پا به پاي شادماني هاي مردم پاي كوبيدن كار كردن كار كردن آرميدن چشم انداز بيابانهاي خشك و تشنه را ديدن جرعه هايي از سبوي تازه آب پاك نوشيدن گوسفندان را سحرگاهان به سوي كوه راندن همنفس با بلبلان كوهي آواره خواندن در تله افتاده آهوبچگان را شير دادن نيمروز خستگي را در پناه دره ماندن گاه گاهي زير سقف اين سفالين بامهاي مه گرفته قصه هاي در هم غم را ز نم نم هاي باران شنيدن بي تكان گهواره رنگين كمان را در كنار بان ددين يا شب برفي پيش آتش ها نشستن دل به روياهاي دامنگير و گرم شعله بستن آري آري زندگي زيباست زندگي آتشگهي ديرنده پا برجاست گر بيفروزيش رقص شعله اش در هر كران پيداست ورنه خاموش است و خاموشي گناه ماست پير مرد آرام و با لبخند كنده اي در كوره افسرده جان افكند چشم هايش در سياهي هاي كومه جست و جو مي كرد زير لب آهسته با خود گفتگو مي كرد زندگي را شعله بايد برفروزنده شعله ها را هيمه سوزنده جنگلي هستي تو اي انسان جنگل اي روييده آزاده بي دريغ افكنده روي كوهها دامن آشيان ها بر سر انگشتان تو جاويد چشمهها در سايبان هاي تو جوشنده آفتاب و باد و باران بر سرت افشان جان تو خدمتگر آتش سر بلند و سبز باش اي جنگل انسان زندگاني شعله مي خواهد صدا سر داد عمو نوروز شعله ها را هيمه بايد روشني افروز....نوشته شده توسط:محسن سپ |
||||||||
چهارشنبه 19 فروردین 1394 - 10:25 |
|
تشکر شده: | 1 کاربر از gonah به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند:moslem - |
برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.
کپی برداری از مطالب انجمن تنها با ذکر منبع مجاز و همگام با شرع میباشد